· عشق یعنی ... همون سلام اول.
· عشق یعنی ... چیزی مثل تنفس در هوای پاک کوهستان.
· عشق یعنی ... یک موهبت طبیعی که باید اونو پرورش داد.
· عشق یعنی ... انفجار احساسات.
· عشق یعنی ... وقتی دلت می ره نتونی جلوشو بگیری.
· عشق یعنی ... جذب شخصیتش بشی.
· عشق یعنی ... وقتی تو از اون بخوای که مرد زندگیت بشه.
· عشق یعنی ... وقتی من و تو ما می شیم
· عشق یعنی ... حاصل جمع دو انسان
· عشق یعنی ... مایه قوت قلب
· عشق یعنی ... شادی و نشاط
· عشق یعنی ... جواهر قیمتی خودتو به دست بیاری.
· عشق یعنی ... توی ذهنت خودتو با اون مجسم کنی.
· عشق یعنی ... وقتی توی انتخابت شک نداری.
· عشق یعنی ... وقتی دل پادشاهی می کنه.
· عشق یعنی ... وقتی اطمینان پیدا میکنی که اون مرد دلخواهته.
عشق یعنی ... وقتی مردی به دختر دلخواهش برمی خوره.
· عشق یعنی ... کم کردن فاصله ها.
· عشق یعنی ... کلید یه رابطه محکم.
· عشق یعنی ... دو تایی سوار یه ماشین قوی توی پستی و بلندی ها.
· عشق یعنی ... فرار کردن به دنیای خصوصی خودتون.
· عشق یعنی ... در موفقیت هم شریک بودن.
· عشق یعنی ... خاطرات خوشی را که با هم داشتین بشماری تا خوابت ببره.
· عشق یعنی ... بوی عطرش از خاطرت نره.
· عشق یعنی ... دلت بخواد هدیه ای به اون بدی که مثل یه گنج نگهش داره.
· عشق یعنی ... وقتی با هم مشکل پیدا می کنید به حرفای هم خوب گوش کنید.
· عشق یعنی ... یادت نره که هر کسی باید بتونه عقیدشو بگه.
· عشق یعنی ... خوبی هاشوهم درکنار بدی هاش ببینی.
· عشق یعنی ... یه عالمه حرفو با یه اشاره گفتن.
· عشق یعنی ... تمام توجهت به اون باشه.
· عشق یعنی ... کسی رو داشته باشی که ازت محافظت کنه.
· عشق یعنی ... هلش بدی توی مسیر درست.
· عشق یعنی ... توی پرداخت صورت حساب کمکش کنی.
عشق یعنی ... یه قرار ملاقات خیلی مهم.
· عشق یعنی ... وقتی باهاش قرار داری حسابی به خودت برسی.
· عشق یعنی ... مثل توی قصه ها رمانتیک بودن.
· عشق یعنی ... براش یه نامهء رمانتیک بفرستی.
عشق یعنی ... بعضی وقتا دل همدیگه رو شکستن.
· عشق یعنی ... چیزی که کمک می کنه تا دل شکسته رو دوباره درمون کنی.
· عشق یعنی ... با هم ارتباط قلبی داشتن.
· عشق یعنی ... با هم موسیقی رمانتیک گوش دادن.
· عشق یعنی ... وقتی نشونه ها امید بخشن.
· عشق یعنی ... شمع ومهتاب وستاره ها.
· عشق یعنی ... احساس کنی که همهء دور و برت روعشق گرفته
· عشق یعنی ... چیزی که از کلمات قویتره.
· عشق یعنی ... روی دریای خوشبختی شناور بودن.
· عشق یعنی ... بعضی وقتا بی حوصله شدن.
· عشق یعنی ... روی هم اسمای قشنگ گذاشتن.
· عشق یعنی ... چیزی که شما رو ثروتمندترین آدمای روی زمین می کنه.
· عشق یعنی ... بعضی وقتا جز ماه غمزده همدمی نداشته باشی.
· عشق یعنی ... جادوش کنی.
· عشق یعنی ... کسی رو داشته باشی که لحظات قشنگ زندگیت رو باهاش
شریک بشی.
· عشق یعنی ... وقتی توی دنیا هیچ چیز جز خودتون دو تا اهمیت نداره.
· عشق یعنی ... دو چهره خندون.
· عشق یعنی ... یه بازی که تمومی نداره.
· عشق یعنی ... چیزی مثل برنده شدن توی بازی.
· عشق یعنی ... وقتی شب مهتاب برات شعر می خونه.
عشق یعنی ... احساس کنی پاهات رو زمین بند نیست.
عشق یعنی ... به جای اینکه بره ها رو بشماری آنقدر به اون فکر کنی
تا خوابت ببره.
· عشق یعنی ... حرفشو باور کنی.
· عشق یعنی ... تو گوش هم زمزمه کردن.
· عشق یعنی ... یه جشن مخصوص.
· عشق یعنی ... باهاش همراه و همسفر بشی.
عشق یعنی ... وقتی نور ماه سحر آمیز می شه.
· عشق یعنی ... ثبت لحظات قشنگ زندگی.
· عشق یعنی ... جدایی از همدیگه قابل تصور نباشه.
· عشق یعنی ... وقتی تو ملکهء قلب ها هستی.
· عشق یعنی ... با شادی و خوشبختی تا آخر عمر با هم بودن.
· عشق یعنی ... قصهء زندگی ما.Music Of This blog